سلام. سال نو مبارک.

اولین مراسم عقد امسال عصر روز سوم فروردین بود، آنهم در یک خانه اعیانی در بخشی از شمالی ترین نقطه شهر. همه چیز ثروتمندانه بود. از خودروهایی که دم در پارک بودند تا خانه با معماری خاص و تزیینات ویژه و مهمانان آنچنانی.

وارد سالن پذیرایی خانه که شدیم ، گوشه ای نشستم تا همکارم کارهای مربوط به امضای دفتر و سند را آنجام دهد. نوبت خطبه که شد ، ناگاه دیدم که تعداد زیادی از دوشیزگان و بانوان مجلس برخاستند و به سمت سفره عقد مجلل رفتند. تور کارشده بسیار بزرگی باز شد و هرکسی گوشه ای از آن را گرفت. پیش روی عروس و داماد سفره عقدی بود رنگارنگ و پشت و اطراف سر آنها جماعت زیاد خانم ها با تور بزرگ و قندها و قندسابها. منظره جالبی شده بود. وقتی درخواست وکالت کردم تقریبا همه همصدا "عروس رفته گل بچینه" و "رفته گلاب بیاره " را گفتند. در لابه لای این صدا ها صدای خانمی هم به گوش رسید که گفت : عروس رفته کاشون.. تعدادی که شنیدند خنده ای بر لب نشاندند.

تجربه یک عاقد : همدلی خوب است چه در آن فرازها و چه در این فرودهای شهر.