دوستان عزیزم. متاسفانه مشغله کاری به من اجازه نداد که مطالب وبلاگ بروز باشد. سعی می کنم قدری جبران کنم:

سال ۱۳۸۶ که به دفترخانه ما مراجعه کرد سه سال جوانتر بود ، با دامادی که عاشقانه درکنارش نشسته بود. دوشیزه خطابش کردیم. 

سال ۱۳۸۹ که به دفترخانه ما مراجعه کرد سه سال مسن تر بود در کنار دامادی که عاشقانه درکنارش نشسته بود. دوشیزه خطابش کردیم.

داماد عاشق اول سال ۱۳۸۶ پیش از عروسی براثر تصادف جان سپرده بود. عروس عاشق سال ۱۳۸۶ پس از چند سال اندوه بالاخره در سال ۱۳۸۹ به داماد عاشق دوم سال ۱۳۸۹ که اکنون درکنارش نشسته بود ، بله گفت.

تجربه یک عاقد : روزگار ، سختی را آسان کرده و اندوه را می زداید.